English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6117 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
steel wool U براده فولاد برای صیقل دادن یاپاک کردن فروف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
brown finish U صیقل دادن به وسیله سرخ کردن
broaching U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaches U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broach U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broached U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
burnishing U صیقل دادن
polishing U صیقل دادن
polish U صیقل دادن
polishes U صیقل دادن
gloss U صیقل دادن
burnishes U صیقل دادن
burnish U صیقل دادن
to wash offŠout or away U باشستش بردن یاپاک کردن
adhesive for porcelain U چسب برای فروف چینی
refinish U صیقل یا رنگ و روغن تازه دادن به
decarburizing U گرم کردن اهن یا فولاد کربن تا دمای کافی برای سوختن یا اکسید شدن کربن
scullery U اطاق کوچک نزدیک اشپزخانه برای نگاهداشتن فروف وکارد وچنگال
sculleries U اطاق کوچک نزدیک اشپزخانه برای نگاهداشتن فروف وکارد وچنگال
zap U حذف یک فایل یاپاک کردن ناگهانی یک صفحه فرمان پاک کردن تمام اطلاعات روی صفحه گسترده
zapped U حذف یک فایل یاپاک کردن ناگهانی یک صفحه فرمان پاک کردن تمام اطلاعات روی صفحه گسترده
zapping U حذف یک فایل یاپاک کردن ناگهانی یک صفحه فرمان پاک کردن تمام اطلاعات روی صفحه گسترده
zaps U حذف یک فایل یاپاک کردن ناگهانی یک صفحه فرمان پاک کردن تمام اطلاعات روی صفحه گسترده
quenching of steel U اب دادن فولاد
conferencing U اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن
skimming U محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
glaze U صیقل کردن
glazes U صیقل کردن
beechive spring U فلزی از جنس فولاد سخت برای نگهداشتن محل پرچ
characteristic diagram for the steel U دیاگرام مشخصه فولاد دیاگرامی که تغییر شکلهای فولاد را برحسب مقادیرمشخصه تنشهای نظیر انهانشان میدهد
cold rolling U عملیاتی که برای افزایش سختی و استکام فولاد روی ان صورت میگیرد
seed wool U پنبه خام یاپاک نکرده
carbon steel U فولاد کربن یا فولاد سخت
machine U تراشکاری کردن صیقل کردن
machines U تراشکاری کردن صیقل کردن
machined U تراشکاری کردن صیقل کردن
to make an effort to do something U تلاش کردن برای انجام دادن کاری
to try hard to do something U تقلا کردن برای انجام دادن کاری
temper steel U نرم کردن فولاد
icing U مسلح کردن بتون فشرده کردن فولاد
thrusts U فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
thrust U فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
thrusting U فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
intestable U وصیت کردن ناشایسته برای گواه بودن یاگواهی دادن
hyphens U علامت چاپ برای نشان دادن تقسیم کردن کلمه
hyphen U علامت چاپ برای نشان دادن تقسیم کردن کلمه
To do something prefunctorily. U برای رفع تکلیف ( از سر باز کردن ) کاری راانجام دادن
hardening and temper U بهتر کردن تشویه ی فولاد
age U سرد وسخت کردن فولاد
ages U سرد وسخت کردن فولاد
graceful degradation U اجازه دادن به بخشهایی از سیستم برای کار کردن پس از خرابی یک بخش
steel face U روکش کردن یا روسازی کردن با فولاد
crunching U متراکم کردن برنامه برای جای دادن تعداد زیاددستورالعملها در فضایی کوچک
winds U سمت وزش باد فرصت دادن به اسب برای تازه کردن نفس
wind U سمت وزش باد فرصت دادن به اسب برای تازه کردن نفس
privacy U حق یک شخص برای کسترش دادن یا محدود کردن دستیابی به داده مربوط به خودش
fanning U 1-مکانیزم جریان دادن هوا برای خنک کردن . 2-گستردهای ازوسایل و داده ها
fanned U 1-مکانیزم جریان دادن هوا برای خنک کردن . 2-گستردهای ازوسایل و داده ها
fans U 1-مکانیزم جریان دادن هوا برای خنک کردن . 2-گستردهای ازوسایل و داده ها
fan U 1-مکانیزم جریان دادن هوا برای خنک کردن . 2-گستردهای ازوسایل و داده ها
feedback U اطلاعاتی از یک منبع که برای تغییر دادن چیزی یا تامین پیشنهادی برای آن میباشد
invitation U عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
invitations U عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
auto U توانایی صفحه نمایش برای نشان دادن همان تصویر پس از عوض کردن nesolution آن
autos U توانایی صفحه نمایش برای نشان دادن همان تصویر پس از عوض کردن nesolution آن
to sue for damages U عرضحال خسارت دادن دادخواست برای جبران زیان دادن
bloop U عبور دادن مغناطیس از روی نوار برای پاک کردن سیگنالهایی که نیازی به آنها نیست
filings U براده
swarf U براده
abrasive grit U براده
filing U براده
scobs U براده اهن
metal removal U برداشت براده
metal cutting work U براده برداری
shot blasting U براده اهن
machines U براده برداشتن
machined U براده برداشتن
curly chip U براده پیچیده
removal of chips U براده برداری
metal cutting U براده برداری
machine U براده برداشتن
removal of chips U برداشت براده
machining U براده برداری
discontinuous chip U براده گسسته
drillings U براده فلزات
cuttings U براده فلزات
discharge of chips U تخلیه براده ها
borings U براده فلز
iron filings U براده اهن
flow chip U براده پیوسته
fragmental chip U براده فلز
machining time U زمان براده برداری
metal removing capacity U قدرت براده برداری
metal cutting element U عنصر براده برداری
metal cutting machine U دستگاه براده برداری
machining requirments U شرایط براده برداری
machinable U قابل براده برداری
machinability U قابلیت براده برداری
machining method U روش براده برداری
slicker U صیقل زن
furbisher U صیقل گر
polishes U صیقل
facing U صیقل
polish U : صیقل
polish U صیقل
burnishes U صیقل
burnish U صیقل
polishes U : صیقل
facings U صیقل
metal cutting machine tool U ماشین ابزار براده برداری
machining practice U تکنیک و روش براده برداری
choke bore U روکشی برای سوراخ کردن یاتراش دادن داخل سیلندر که قسمت بالای ان دارای قطری کمتر از قطر اصلی سیلندرمیباشد
shed stick U چوب هاف [چوبی است نازک تر از کوجی که برای جدا کردن تارها در موقع عبور دادن پود بکار می رود.]
lustreer U درخشندگی صیقل
blindage U صیقل کاری
varnishes U جلا صیقل
varnished U جلا صیقل
varnishing U جلا صیقل
fairing U صیقل کاری
lustre U صیقل پرداخت
burnishing U صیقل کاری
varnish U جلا صیقل
polishing file U سوهان صیقل
c U استفاده از سیستم کامپیوتری برای اجازه دادن به کاربران برای ارسال و دریافت پیام از سایر کاربران
non cutting shaping U فرم دهی بدون براده برداری
scratch one's back <idiom> U کاری را برای کسی انجام دادن به امید اینکه اوهم برای تو انجام دهد
uberstreichen U لگام را برای چند گام رهاکردن برای نشان دادن گام مرتب اسب
address U قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود
addresses U قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود
addressed U قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود
stack U قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacked U قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacks U قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
cylinderical lapping U صیقل کاری مدور
blindingly U صیقل کاری ساختمان
blinding U صیقل کاری ساختمان
back facing tool U ابزار صیقل کاری
indexing U استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
tumbling barrel U غلتک مخصوص صیقل فلزات
bright luster U صیقل کاری کاملا" براق
drags U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
utensils U فروف
utensil U فروف
flat silver U فروف نقره
flatware U فروف مسطح
hard ware U فروف فلزی
flatware U فروف لب تخت
chinaware U فروف چینی
kitchenware U فروف اشپزخانه
ironware U فروف اهنی
ironware U فروف سخت
tableware U فروف سفره
glass vessels U فروف شیشهای
silver vessels U فروف سیمین
silver vessels U فروف نقره
glassware U فروف شیشه
communicationg vessels U فروف مرتبط
earthenware U فروف سفالی
pottery U فروف سفالین
crockery U فروف گلی
china U فروف چینی
silverware U فروف نقره
tinware U فروف حلبی
glass ware U فروف شیشه
enamelware U فروف لعابی
pottery U فروف سفالی
porcelain U فروف چینی
flatware U فروف نقرهای سر میز
serviced U یکدست فروف اثاثه
kitchen utensils U فروف واسباب اشپزخانه
cupboard U گنجه فروف غذاوغیره
stemware U فروف پایه دار
earthenware U فروف گلی گل سفالی
cupboards U گنجه فروف غذاوغیره
enamelware U فروف میناکاری شده
service U یکدست فروف اثاثه
dish drier U خشک کننده فروف
ceramist U سازنده فروف سفالین
ceramicist U سازنده فروف سفالین
pewter U مفرغ فروف مفرغی
lusterware U فروف سفالین براق
highboy U کمدیا اشکاف فروف
realizing the palette U انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realizing U انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realize U انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realises U انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realised U انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realized U انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realizes U انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realising U انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
bats U لعاب مخصوص فروف سفالی
batted U لعاب مخصوص فروف سفالی
mess gear U جعبه فروف سرباز یا مسافر
graniteware U فروف اهنی لعاب داراشپزخانه
bat U لعاب مخصوص فروف سفالی
mess kit U جعبه فروف سرباز یا مسافر
stoneware U فروف سفالین سنگ نما
flashes U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashed U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1strong
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com